۵ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است.

شوخی بی جا مانع کسب است؟

دوشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۱، ۰۹:۵۱ ب.ظ
نویسنده : خانم ۲۹۱۲

بیایم یکم شوخی رو باز کنیم!

شوخی در معنای لغویی یعنی: " استهزا، بذله، جوک، خوشمزگی، دعابه، ریشخند، لاغ، لطیفه، لودگی، متلک، مداعبت، مزاح، مسخرگی، مسخره، مطایبه، هزل، بی حیایی، بی شرمی، گستاخی، ظرافت، قذرات، لافی، ملاعبت"

در لغت نامه دهخدا شوخی به معنای: "(حامص ) چرکی. دناست. درن. وسخ. پلیدی" هست، که من بیشتر با معنی قدیمی این لغت کار دارم! اصلا چرا لغتی در قدیم به معنای چرکی و کثیفی بوده الان باید به خوشمزگی و بزله گویی تبدیل شده باشه ! میتونستند لغت دیگه ای جایگزین کنند. حالا چرا شوخی ؟  شنیدید میگن از وقتی ادما تونستن با هم شوخی بکنند هیچ چیزی توی دلشون نمونده؟! حکایت همین معنی هست ... نمیخوام کلی جمع ببندم اما برای خیلی از ماها پیش میاد در غالب شوخی(حقایق) تیکه هایی رو به اشخاص میگیم که هم از ناراحتی مستقیم طرف مقابل جلوگیری بکنیم هم بالاخره حرفمون رو بهش زده باشیم! هر طور فکر کنیم ذات شوخی کثیف هست و این بنظرم یک موضوع ناخداگاه مثلاً فرض کنید شوهری که شاید همسرش رو هم دوست داشته باشه به بهانه یک اتفاق به شوخی به همسرش میگه خب طلاقت میدم! یا مثلاً سر اینکه مردها میتونند چندتا زن داشته باشند با خانمشون شوخی بکنند!!! شاید اگر ازون مرد بپرسی خب چرا این حرفارو میزنی بگه بابا من همین یه زن هم از سرم زیاده ... اما حقیقت واقعاً همینه ؟!! یکی از روان شناس های معروف میگفت ببخشید اما خانم ها باید بدونند برای اقایون سخته فقط یک نفر رو دوست داشته باشند! (یا خدا از کجا رسیدم به اینجا (((= کسی گارد نگیره الان درستش میکنم!!)  البته من به شخصه با این موضوع موافقم کلاً ماشاءالله قلب آقایون بزرگ :)) اما هستند آقایونی که این قانون رو نقض میکنند و کارشون درسته. (من اصلا نمیخوام وارد این بحث بشم، بحث ما شوخی بود) داشتم میگفتم همینطور که میبینم و اگر انصاف رو به خرج بدیم هر کاری بکنیم هر جوری حرفمونو بزنیم ذات شوخی کثیف اصلا همین که بعد از شوخی باعث میشه خنده ای ایجاد بشه همه به اون حرف و شخص بخندن خودش وجه خوبی نداره! از قدیم هم گفتن باهم بخندید نه به هم !! (البته من کاری به شوخی های سیاسی ندارم. چون در این مورد مردم چاره ای جز این ندارند که بالاخره جوری اعتراض خودشون رو بیان کنند)

حالا اینجا یک سوال برام پیش میاد پس یعنی من هیچ وقت نباید شوخی بکنم؟!  من به شخصه از زمانی که این حدیث رو دیدم"امام صادق (ع) فرمود با کسی که او را دوست داری شوخی و مجادله مکن." میزان شوخی کردنم خیلی کمتر شده درست جنبه ام بالاست اما خب خیلی کم شوخی میکنم اونهم نه جوری که بقیه ناراحت بشن و شخصیت طرف خورد بشه ! کسایی رو هم که دوست دارم اصلاً باهاشون شوخی نمیکنم! مثال های بالا هم به دلیل همین حدیث امام صادق بود.

 


من این متن رو مرداد ماه سال 1399 نوشتم. امروز منتشرش کردم. :)

تلگرام باشعور

دوشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۱، ۰۵:۲۷ ب.ظ
نویسنده : خانم ۲۹۱۲

یادتونه چند پست قبل از کانالی حرف زدم که پاک کردم؟!

دیشب به طور اتفاقی یک آهنگ که از نظرم قشنگ بود برای چندتا از دوستام فرستادم. برام جالب بود ببینم واکنش هر کدومشون چجوریه:))

خلاصه این وسط الهه بعد تشکر و این صحبتا. گفت دیگه تو کانالت نمینویسی؟ گفتم خیلی وقته پاکش کردم. منتهی چون نمیدونستم و فقط برای خودم پاک کردم. بقیه اعضا موندن... 

داخل پرانتز بگم، اگر اشتباه نکنم فردای روز حذف فاطمه بهم گفت جریان رو که همه توی کانالتن و خودت فقط لفت دادی:)))) بهش گفتم یه کامنت بذار و بگو بقیه هم برن... فاطمه با اینکه کامنت گذاشت اما ته کامنتش نوشته بود بهتر بمونیم و سنگر رو حفظ کنیم😍💋 هیچ کس نرفته بود:)))) (🥺)

دیشب الهه یکی از پستهام روبرام فور وارد کرد. با اینکه کانال من خصوصیه اما تونستم عضو بشم و جالبه ادمین هم شدم و تونستم بنویسم دوباره، از قابلیت های خفن تلگرام هاا 

البته یکی دیگه از دوستان بهم گفت این فقط یک بار اتفاق میفته مثل اینکه برای دفعات بعد باید حتما ادمین بکنی کسی رو و بعد لفت بدی تا پاک نشه‌.

انصافا فکر نمیکردم دوباره زنده بشه کانالم... 

عشق چیست؟ (20 نمره)

شنبه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۱۰ ب.ظ
نویسنده : خانم ۲۹۱۲

اگر تا 3 سال پیش از من تعریف عشق رو میپرسیدن. میگفتم: عشق یعنی دوست داشتن خیلی خیلی زیاد. که باعث میشه کلا بدی های شخص به چشمت نیاد و یا هر خطایی ازش دیدی سریع ببخشی. 

اما الان تعریفم از عشق فرق داره. عشق از نظر من یعنی داشتن یک نقطه مشترک و یک هدف برای رسیدن. من دیگه عشق رو زمینی نمیدونم. چون اگر واقع بین باشیم عشق اصلا زمینی نیست. عشق از هر نوعیش دردناک اما ورژن زمینی درد بیشتری داره تا اون مدل آسمونی...

و من عشق اسمونی رو قبول دارم که زیر مجموعش عشق زمین میشه. پس ما وقتی میتونیم بگیم شخصی رو دوست داریم و عاشقش هستیم. که اول به اون عشق اسمونی برسیم. فکر میکنم تا الان حدس زده باشیم منظورم از عشق اسمونی چیه؟ بله خداست. 

یعنی ما باید عاشق خدا باشیم ؟ عاشق ائمه باشیم ؟

جواب من بله هست. بنظر من کسی میتونه روی زمین ادعا عاشقی داشته باشه و کسی رو دوست داشته باشه که اول اون دوتای بالا رو برای خودش حل کرده باشه.

اما بحث عاشق خدا بودن، یک زیر گروه داره اونم عاشق خود بودن. چرا؟ چون روحی که در ما دمیده میشه از سمت خداست. پس درواقع میتونیم بگیم این دوتا یکی میشن.

پس اینکه میگن قبل از اینکه مسئولیت کس دیگه ای رو بپذیری یا زندگی جدیدی شروع کنی خوبه که خودت روبشناسی دلیلش همینه. چون تا تو خودشناسی نکنی و به خودت مسلط نباشی و ایمان قوی نداشته باشی چطور میتونی یک نفر دیگه رو هم توی زندگی همراهی بکنی.

و اینکه اگر شما ببنید یک شخص یه خاطر عشق ش به خالق خودش یک سری حد و حدود، چهارچوب های خاص و... داره (واقعا رعایت و عمل بکنه تاکید میکنم واقعا بهش عمل بکنه). این خودش به شما یک حس اعتماد میده که بله اون واقعا راه و رسم عاشقی رو بلده.

گفتم عشق یعنی داشتن یک هدف مشترک، این هدف مشترک میتونه چی باشه؟ متناسب بااعتقاد هر کس هر چیزی میتونه باشه. اما برای من و فکر میکنم درست ترینش رسیدن به قرب الهی باشه. یعنی اگر دونفر توی زندگی برای این موضوع تلاش بکنند که رضایت خدا توش باشه. به خدا دنیا گلستان میشه. علاوه براین خداست که محبت می افرینه، در نتیجه تضمین کننده اون عشق خدا میشه. حتی اون عشق میتونه جاودانه بشه.[چقدر قشنگ واقعا]

حالا فرض کنیم برای دو نفر دیگه این هدف مشترک مثلا پول دار شدن و خرید خونه و ماشین لوکس باشه و یک جایگاه اجتماعی توپ. اگر نرسن چی؟ اگر تو این راه به چالش بخورن اگر اصلا یکی بیاد بزنه زیر میز بگه من دیگه خسته شدم و نمیتونم چی؟ اگر یکی معتقد به تعهد و قولش نباشه چی؟ اون وقت اون عشق کدر میشه اصلا شاید از بین بره... حتی شاید تبدیل به نفرت بشه.

پس خیلی مهم هدف ما از عشق ورزیدن بهم چی باشه!

 

#ادامه_دارد.


تعریف شما از عشق چیه؟

چقدر با تعریف من موافقید ؟ و چرا مخالف؟

ممنون میشم نظرتون رو بفرمایید.

پند،عبرت

دوشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۴ ب.ظ
نویسنده : خانم ۲۹۱۲

بعضی از دوستانی که اینجا رو میخونند، میدونند من روزی روزگاری کانال داشتم. کانالمم قدمت داشت ولی مدتی پیش پاکش کردم. قول دادم پشیمون نشم.

الان فکر می‌کنید من پشیمون شدم؟ درست فکر کردید :)) 

حالا پشیمونیم در این حد نیست که برم یک کانال دیگه بزنم ها. اما خب خواستم بگم دلم تنگ شده برای کوتاه نویسی و روزانه ها و غر غر نویسی هام:))

و به اون بچه هایی که کانال دارند غبطه میخورم:)))، حذف نکنید. هیچ وقت😶

۱۵ خرداد

دوشنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۲۳ ب.ظ
نویسنده : خانم ۲۹۱۲

سال ۱۴۰۱ تا اینجاش برای من یک تجربه بزرگ و ناقشنگ به جا گذاشت. اما من بزرگ تر شدم. بیشتر فهمیدم چقدر ساده ام.

اما قبل تر از اینها هم میدونستم ساده ام، سادگی در خون منه انگار... بارها خواستم ساده نباشم. اما دلم نمیاد. چجوری بعضیا انقدر بی وجدان و سمی میشن واقعا جای سوال... بارها چوب این سادگی و مهربونی رو خوردم اما...