عشق چیست؟ (20 نمره)

شنبه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۱۰ ب.ظ
نویسنده : خانم ۲۹۱۲

اگر تا 3 سال پیش از من تعریف عشق رو میپرسیدن. میگفتم: عشق یعنی دوست داشتن خیلی خیلی زیاد. که باعث میشه کلا بدی های شخص به چشمت نیاد و یا هر خطایی ازش دیدی سریع ببخشی. 

اما الان تعریفم از عشق فرق داره. عشق از نظر من یعنی داشتن یک نقطه مشترک و یک هدف برای رسیدن. من دیگه عشق رو زمینی نمیدونم. چون اگر واقع بین باشیم عشق اصلا زمینی نیست. عشق از هر نوعیش دردناک اما ورژن زمینی درد بیشتری داره تا اون مدل آسمونی...

و من عشق اسمونی رو قبول دارم که زیر مجموعش عشق زمین میشه. پس ما وقتی میتونیم بگیم شخصی رو دوست داریم و عاشقش هستیم. که اول به اون عشق اسمونی برسیم. فکر میکنم تا الان حدس زده باشیم منظورم از عشق اسمونی چیه؟ بله خداست. 

یعنی ما باید عاشق خدا باشیم ؟ عاشق ائمه باشیم ؟

جواب من بله هست. بنظر من کسی میتونه روی زمین ادعا عاشقی داشته باشه و کسی رو دوست داشته باشه که اول اون دوتای بالا رو برای خودش حل کرده باشه.

اما بحث عاشق خدا بودن، یک زیر گروه داره اونم عاشق خود بودن. چرا؟ چون روحی که در ما دمیده میشه از سمت خداست. پس درواقع میتونیم بگیم این دوتا یکی میشن.

پس اینکه میگن قبل از اینکه مسئولیت کس دیگه ای رو بپذیری یا زندگی جدیدی شروع کنی خوبه که خودت روبشناسی دلیلش همینه. چون تا تو خودشناسی نکنی و به خودت مسلط نباشی و ایمان قوی نداشته باشی چطور میتونی یک نفر دیگه رو هم توی زندگی همراهی بکنی.

و اینکه اگر شما ببنید یک شخص یه خاطر عشق ش به خالق خودش یک سری حد و حدود، چهارچوب های خاص و... داره (واقعا رعایت و عمل بکنه تاکید میکنم واقعا بهش عمل بکنه). این خودش به شما یک حس اعتماد میده که بله اون واقعا راه و رسم عاشقی رو بلده.

گفتم عشق یعنی داشتن یک هدف مشترک، این هدف مشترک میتونه چی باشه؟ متناسب بااعتقاد هر کس هر چیزی میتونه باشه. اما برای من و فکر میکنم درست ترینش رسیدن به قرب الهی باشه. یعنی اگر دونفر توی زندگی برای این موضوع تلاش بکنند که رضایت خدا توش باشه. به خدا دنیا گلستان میشه. علاوه براین خداست که محبت می افرینه، در نتیجه تضمین کننده اون عشق خدا میشه. حتی اون عشق میتونه جاودانه بشه.[چقدر قشنگ واقعا]

حالا فرض کنیم برای دو نفر دیگه این هدف مشترک مثلا پول دار شدن و خرید خونه و ماشین لوکس باشه و یک جایگاه اجتماعی توپ. اگر نرسن چی؟ اگر تو این راه به چالش بخورن اگر اصلا یکی بیاد بزنه زیر میز بگه من دیگه خسته شدم و نمیتونم چی؟ اگر یکی معتقد به تعهد و قولش نباشه چی؟ اون وقت اون عشق کدر میشه اصلا شاید از بین بره... حتی شاید تبدیل به نفرت بشه.

پس خیلی مهم هدف ما از عشق ورزیدن بهم چی باشه!

 

#ادامه_دارد.


تعریف شما از عشق چیه؟

چقدر با تعریف من موافقید ؟ و چرا مخالف؟

ممنون میشم نظرتون رو بفرمایید.

تا یه جایی باهات موافقم. اما منظور از قرب الهی چیه؟ به نظرم هی مصداق پیدا می‌کنه تو زندگی. ممکنه دو نفر بخوان یه کسب و کاری رو شروع کنن به نیت قرب الهی. می‌شه دیگه؟ دو نفر دیگه هم یه کسب و کاری رو شروع کنن به نیت پول و جایگاه اجتماعیش مثلا. تو هر دو ممکنه چالش پیدا بشه. آیا فقط اینکه هدفت خدا باشه کافیه که خسته نشی و نزنی زیرش؟

یا شاید منظورت حد ایدئالی از ایمان و عشق الهیه که علیرغم هر چالشی منجر به زندگی خوب و حفظ تعهد (از هر شکلیش) هم بشه؟

پاراگراف دوم منظورم،درسته اگر هدف بزرگ باشه و خدا مد نظر باشه. با اینکه سختی و چالش داری اما تحملت خیلی راحت تر میشه. چون ما نشانه ها و آموزه هایی داریم توی دین که خیلی ما رو محکم تر میکنه

عشقی که متمرکز روی یک نفر باشه با عشق آسمونی فرق داره. اگه عشق خود رو با عشق به روحی که خدا در انسان دمیده توجیح میکنی، تو وجود همه ی افراد جامعه و حتی کسایی که خداشون ائمه(طبق تعریف سنت) نداره هم خدا روح دمیده و عشق دادن به آدمایی که خیلی متفاوتن سخته. 

مسلما تفاوت هایی در عشق زمینی  هست و من منکرش نمیشم. چون نیاز ما آدم هست به هر حال...
دقیقا عشق دادن به آدم هایی که اعتقاداتشون متفاوت سخته. بنابرین ما کسایی رو برای عشق ورزیدن انتخاب میکنیم که احساس نزدیکی بهشون داشته باشیم. 
مثلا من نمیام کسی رو انتخاب کنم که با کلمه به کلمه حرفام منو و دینم رو مسخره میکنه. درست اون رو هم خدا خلق کرده اما رشد یافتن اون شخص و اینکه چطور بزرگ شده اونو تغییر میده. (و خب این به خیلی چیزا ربط داره واقعا جای گفتن نیست) اما میخوام اینو بگم چون صرفا همه ما یک روح داریم. دلیلی نداره به همه عشق بورزیم.
دوست داشتن ما آدم ها حتی اگر توی خیلی چیزا متفاوت باشیم اما توی اعتقادات یکی باشیم تبدیل به چیز عجیبی میشه ... به نام عشق 
این اعتقادها و ارزش های آدم هاست که اونا رو کنار هم نگه میداره.

این جمله‌ای که در جواب مهدی گفتی:

دوست داشتن ما آدم ها حتی اگر توی خیلی چیزا متفاوت باشیم اما توی اعتقادات یکی باشیم تبدیل به چیز عجیبی میشه ... به نام عشق 

این اعتقادها و ارزش های آدم هاست که اونا رو کنار هم نگه میداره.

 

باهاش باز تا حدی موافقم😅 یعنی تجربه کردم که به خاطر اعتقادات مشترک از آدما خوشم بیاد بدون اینکه دلیل دیگه‌ای براش داشته باشم. اما به نظرم اگه بحث کنار یکی زندگی کردن و رابطه‌ی عمیق‌تر باشه اون موقع فقط اعتقادات مشترک و عشق به خدا کافی نیستش. یعنی اعتقادات مشترک برای اینکه آدما رو در این حد کنار هم نگه داره شاید شرط لازم باشه ولی کافی نیست. اما به عنوان دوست، گروه، یا اجتماع چرا، عامل کنار هم نگه داشتنه.

میدونی فاطمه بحث سر همینه چون ما ها ادم های معتقد عمل کننده ندیدیم. ببین منم اول مثل خودت فکر میکردم اما بعد فهمیدم اگر واقعا کسی مومن و با ایمان باشه حتی توی زندگی توی رفتار هاشم نشون داده میشه. واقعا زندگی کردن با ادم های درست سخت نیست. اما بازم میگم کسی که روی تک تک جزئیات رفتاریش بیاد کار بکنه. نمیگم ماها ادم های کاملی هستیم میگم باید جوری باشیم که مثلا من وقتی فهمیدم یه ویژگی بد دارم تلاش کنم تغییرش بدم. بهتر بشم... اما بعضیا با اینکه میدونند اما هیچ تلاشی برای بهتر شدن نمیکنند بماند. حتی میگن خوب کاری هم میکنیم و راضیم .

عشق رازیست به اندازه آغوش خدا

عشق آنگونه که میدانم و میدانی نیست

 

حامد عسکری

احسنت 

ممنونم🙏
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">