اما روح بزرگ

دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۴۳ ب.ظ
نویسنده : خانم ۲۹۱۲

وقتی که روح بزرگ شد جسم و تن چاره ای ندارد جزآنکه به دنبال روح بیاید

.

.

.

اما روح بزرگ به تن نان جو می خوراند، بعد هم بلندش می کند و می گوید شب زنده داری کن. روح بزرگ وقتی که کوچک ترین کوتاهی در وظیفه خودش میبیند، به تن میگوید این سر را توی تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنی و دیگر در کار یتیمان و بیوه زنان کوتاهی نکنی! روح بزرگ آرزو می کند که در راه هدف های الهی و هدف های بزرگِ خودش کشته شود؛ فرقش شکافته می شود، خدا را شکر می کند. روح وقتی که بزرگ شد خواه یا ناخواه باید در روز عاشورا 300 زخم به بدنش وارد شود. آن تنی که در زیر سم اسبها لگد مال می شود، جریمه یک روحیه بزرگ را می دهد، جریمه یک حماسه را می دهد، جریمه حق پرستی را می دهد، جریمه روح شهید را می دهد.

وقتی که روح بزرگ شد به تن میگوید من میخواهم به این خون ارزش بدهم. شهید به چه کسی می گویند؟...  چرا دور کلمه «شهید» را حاله ای از قدس گرفته است؟ چون شهید کسی است که یک روح بزرگ دارد، روحی که هدف مقدس دارد، کسی که در راه عقیده کشته شده است، کسی است که برای خودش کار نکرده است، کسی است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است.


چند صفحه جلو تر اشاره کرده بودن به ارزش ها، اینکه هر کس ممکنه به یک سری چیز ها در زندگیش ارزش بده. اما همین ارزشمند کردن هم درجه بندی دارد مثلا فردی رو در نظر بگیرد که پول و دارایی اش در جایگاه ارزشمندیه به خاطر همین ترجیح میده توی بانک ذخیرش بکنه. اما در مقابل آدمهایی هستند که باز هم پول براشون ارزشمند اما به جای ذخیره، اون رو به یک موسسه عام المنفعه مفید فرهنگی، مذهبی و اخلاقی تبدیل میکنند. یکی به فکر خودش ارزش میده و کتاب و اثر علمی به وجود میاره و دیگری به ذوق فنی خودش در نهایت منجر به ایجاد یک صنعت میشه ... و یکی هم مثل شهدا به خون خودشون ارزش میدن. و بالا ترین ارزش همین ارزشمندی خون هست.

یک موضوعی که چند سالیه همیشه گوشه ذهنم باهاش درگیری دارم همین بحث رسالت تک تک ماها برای اومدن به این دنیا هست، همه ما برای رسیدن به یک هدف واحد پا به این دنیا گذاشتیم. اینکه چند نفر از ما به اون هدف برسیم؟ الان دقیقاً کجای مسیر هستیم؟ چند میلی متر درست اومدیم و چند متر بی راهه رفتیم؟ ... اینا سوالایی هستند که مثل خوره ذهنم رو درگیر میکنند. 

میدونید حکایت من و امثال من حکایت آدم های تازه به دوران رسیده هست. اونایی که با کوچک ترین برتری فکر میکنند چه خبره ... همین باعث میشه بقیه کار خراب بشه. اینکه بتونی نیتت رو (که فقط برای رضای خدا کار میکنی) تا اخر حفظ کنی یکی از سخت ترین کار هاست. درسته فراموشی نعمته، اما ای کاش این یک مورد رو همیشه یادمون بود. ای کاش خدا نور این هدف رو همیشه توی دلمون روشن نگه داره ... چه بسا اکتفا کردن به اراده و ذهن خودمون تو این روزگار کار سختیه.

 

 

 

 

شهید استاد مرتضی مطهری کتاب حماسه حسینی

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">