بجنگ تا صبور شوی!

شنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۴:۱۴ ب.ظ
نویسنده : خانم ۲۹۱۲

مدتی خودم رو شدیداً آدم کم صبری میدونستم. اون هم فقط به یک دلیل اینکه زیاد غر میزنم! تا بالاخره تونستم این یک مورد رو کنترل کنم و به جای غر غر، عامل این بی اعصابیا و غرغر هامو تحمل کنم! بله این شد که به خودم مطمئن شدم من آدم صبوری شدم. دیگه میتونم با هر مشکلی کنار بیام، دنیا و تحولاتش برام اهمیتی نداره هر چی باشه من تحمل میکنم.

چند روز پیش مطلبی رو خوندم من باب این موضوع چگونه دربرابر مشکلات صبر کنیم؟ توضیحات جامع و کاملی رو نوشته بود اما مهم ترین خط از نظر من این روایت بود که "پیامبر خدا فرمود: علامت صابر سه چیز است. اولین مورد این است که صبور تنبلی نمی‌کند. دوم اینکه صبور خسته نمی‌شود. سومین مورد این است که در مسیر سختی و مشکلات گلایه نمی‌کنند."

اما من فقط تونسته بودم روی مورد سوم کار بکنم!!! نه تنها صبور نیستم بلکه با این کارم به خودم هم آسیب میزدم و دچار خود خوری شده بودم. همین الان می تونم خیلی از مشکلات رو با صبوری به شیوه درست حل بکنم (به شرط گذاشتن زمان کافی) نه اینکه تحمل بکنم! اینجوری فقط ذهن و روحم دچار آسیب میشه.

باید مشکلی که مارو آزار میده پیدا کنیم! 

راه حل اون مشکل رو هم پیدا کنیم! 

تلاش کنیم تا مشکل رو حل کنیم.

این وسط شکوه و ناله هم نکنیم!

حالا مایک آدم صبور شناخته میشیم.

بنظر من صبوری یک مسیر ساده از تحمل کردن و سکوت نیست بلکه عین یک میدون جنگه!

روایت پیامبر علامت صابر نشانه آدم صبور

منم همیشه اون مرحله‌ی آخرو می‌دیدم فقط... نکته‌ی به موقعی بود، مرسی :)

خواهش میکنم ^_^

خود خوری خیلی بده. من ریشه ی خود خوریم رو تو این پیدا کردم که فکر میکردم مسئولیت همه چیز با منه و اتفاقات هم بدون دلیل و شانسی میفتن. بعدا فهمیدم که هرچیزی دلیل داره و کنترل هیچ چیزی دستم نیست. این رو اگه با ایمان به این که یکی هست که خیلی میفهمه و داستان رو چیده قاطی کنیم، نتیجه اش این میشه که هرچیزی که بد پیش میره برای اینه که یه درسی بگیرم. مثلا ممکنه یه کاری ۲ بار اشتباه پیش بره ولی بازم یه صدایی تو ذهن بگه نه بازم تلاش کن، دفعه ی سوم که اون کار جلو میره میشه از این داستان درس صبر گرفت. چون چیزایی مثل صبر رو با خوندن نمیشه یاد گرفت باید تجربه کرد. 

درست میگید. صبر با تجربه به دست میاد و تمرین. اما یکی هم مثل من کلاً تعریفش از صبر اشتباه یک جاهایی از زندگی شاید داشته صبر میکرده واقعاً، اما به چشمش نمیومده و یه جاهایی بی صبری اما فکر میکرده صبوره این روایت برام روشن کرد تعریف واقعی رو

دردها رو که نمیگی ... یا بقول شما غر نمیزنید 

آدم احساس میکنه داره از درون آتیش میگیره 

ولی بعد که میگه و یهو سرد میشه... به خودش میگه: خب حالا گفتم که چی؟ خیلی کم ظرفیتم ...

 

تازه دوزاری مون میوفته که اون آتیش کوره بوده و ما داشتی پخته میشدیم ...!

 

کم صبری میکنیم زود میایم بیرون ، ترک میخوریم ... #همین

 خیلی خوشم میاد، که همچین قشنگ ربط مسائل به هم رو پیدا میکنید:)
همینه واقعا ...
ممنونم 

صبور تنبلی نمیکند؛ عالییی بودد ... 

سلام،
ممنونم از حضورتان ^_^
صبور تنبلی نمیکند

منبع نزدی صلوات بفرست :)

صبور تنبلی نمیکند.... چقدر پیامبر خوبی داریم :)

اوهوم ... حرفایی که زدن رو سالها پیش الان توی کتابای موفقیت دارن به یک فرم دیگه به خودمون تحویل میدن 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">